انارستان

شروع که می شوی پایان را باور نکن

انارستان

شروع که می شوی پایان را باور نکن

Ambition

 یادم هست وقتی داشتم انگلیسی یاد می گرفتم به واژه ambition  که رسیدم گیج شده بودم که چقدر در زبان انگلیسی واژه برای آرزو و امید هست تا این که یک ویدئو آموزشی در مورد همین واژه دیدم . این واژه بیشتر بیان نوعی آرزوی جاه طلبانه است  یا نوعی  امید برای به دست آوردن یا عملی شدن یک خواسته که شاید هرگز هم محقق نشود؛ درست مثل تصمیمات سال نو. 

سال ها ی متوالی را به خاطر دارم که اسفندش به ارزیابی سال گذشته سپری می شد و فروردینش  به برنامه ریزی برای بهره برداری بیشتر از سال نو  و این دفتر ها بودند که فقط  امبیشن های سالانه مرا به خاطرم می آوردند وگرنه کو انسان توانمندی که به این همه عهد  ، وفادار بماند.

حالا چند سالی هست اسفندها و فروردین هایم رها شده اند از این بار امانت کشیدن بر دوش و دفترهایم هم سپید مانده اند از بی همراهی کلمات. نه که آرزوهایم مرده باشند و تمام شده باشند و من مانده باشم و حوضم نه اصلا   در این سال های اخیر سعی می کنم برای وفاداری به آرزوهایم از قدرت مغز و حافظه ام استفاده کنم تا برگه ها و کاغذها.حالا دیگر خواسته هایم را فقط با کلمات زنجیر نمی کنم  می دانم دیگر فرصت زیادی ندارم و باید آرزوهایم را زندگی کنم.

سال گذشته برای من سالی پر تلاش بود و شاید اگر یک اشتباه کوچک یا شاید یک بی انصافی کوچک رخ نداده بود امسال توانسته بودم یک قدم بزرگ برای آینده پسرم بردارم اما خب نشد.

 حالا در این سال جدید می خواهم همان رویا را دنبال کنم. می خواهم رویایم را زندگی کنم و دنیای بهتری را برای پسرم فراهم کنم گرچه در چهل و یک سالگی دوباره ساختن همه چیز ، کندن از سرزمین مادری ، شغل و موقعیت اجتماعی و  رفاه نسبی  سخت است اما برای من هیچ کاری نشدنی نیست، هیچ رویایی دست نیافتنی نیست ، هیچی خوابی بی تعبیر نیست . من ایمان دارم و همین برای من کافی است.

نظرات 9 + ارسال نظر
شادمانه دوشنبه 30 فروردین 1395 ساعت 08:10

سلام صبحت بخیر و خوشی
ممنونم از راهنمایی تون، راستش الان دلشوره مراحل دفاع رو دارم،‌ به استاد اس دادم که نسخ داور رو چطور بهشون برسونم، میگه هنوز زوده!! شروع کردم به تهیه پاورپوینت،‌اعتراف میکنم که یه خورده دلشوره دارم که عملا اجازه نمیده خیلی تمرکز کنم.
در عهد شباب که کلاس می رفتم در حد اینترمدی ات رسیدم اما کتاب داستان رو بیشتر میتونستم بخونم،‌ من لیسینگم مشکل داره، مثلا وقتی نوار رو میخواستم پیاده کنم نمیتونستم، بعدها یعنی تازگی فهمیدم که صداهای زیر رو نمیشنوم، اگه احیانا فیلم رو می فهمم بخاطر لب خونی، اطلاعات محیطی و فضای کلی که در مورد چی صحبت میکنه

حق دارید تمرکز گرفتن در شرایطی که دارید سخته من فکر کردم در مسیر نوشتن پایان نامه هستید ظاهرا دارید برای دفاع آماده می شید که طبیعتا خیلی استرس زاست ولی نگران نباشید همه کسانی که دفاع داشتند از پایان نامه نیم ساعت بعد از ارائه در بهشت سیر می کنند و درست یک ساعت بعدش از خودشون می پرسند خب حالا باید چه هدف جدیدی برای خودم تعریف کنم.
اما در مورد زبان . پس احتمالا باید به راحتی بتونید نمره ای معادل 5 در آزمون آیلتس بگیرید چون تقریبا معادل اینترمدیت می شه. اما لازم دارید بین 2 تا دو نیم نمره بالاش ببرید که من توصیه می کنم فقط و فقط برای رایتینگ برید کلاس خصوصی اونم با تمرکز بر روی رایتینگ آیلتس آکادمیک . در مورد سه مهارت دیگه من هر وقت خواستید می تونم یک سری اطلاعات در مورد منابع و بهترین شیوه هایی که من برای خوندن می شناسم بدم.

شادمانه یکشنبه 29 فروردین 1395 ساعت 15:58

سلام
چندتا همکار داریم که انگلیسی هم تدریس می کردند، اما میگویند فعلا مشغله کاری و... زیادی دارند- من برای شروع حتی گفتم هزینه ش چقدر هست،‌ یعنی اینکه هزینه می کنم انتظار چیز مجانی ندارم.
اما فرصت کلاس رفتن رو خیلی ندارم. هم بواسطه مسیرطولانی، هم بخاطر دخترم
ایشالا پسا دفاع یکی از اولویتها همین زبانه
ممنونم بابت حوصله و راهنماییتون

به نظر من اصلا پولتون رو دور نریزید . گرچه که تصمیم با خودتونه ولی در ابتدای راه اصلا نیازی به هزینه کردن نیست در مراحل پیشرفته برای یادگیری قواعد نوشتن یا آشنایی با آزمون های تافل و ایلتس بد نیست به کلاس برید ولی دوستانه می گم در شروع رفتن به کلاس زبان الکیه خصوصا کلاس های خصوصی با این هزینه های گزاف. اگه عزمتون جزمه براتون یه شیوه می نویسم از همین هفته شروع کنید و خودتون رو ارزیابی کنید . اگه ارادتون قوی باشه حتما جواب می ده.

شادمانه شنبه 28 فروردین 1395 ساعت 06:51

مرسی از راهنمایی تون
از نظر روانشناسها کار اگه یه حد متوسط دشواری داشته باشه احتمال انجام و پیگیری ش بیشتره تا یه کار خیلی دشوار.
بنظرم بهتره در مرحله اول زبانم رو به حد قابل قبولی رشد بدم. بعد هم مقاله ای در حدی که گفتید ارائه بدهم. مطالعاتم رو هم گسترش و تعمیق بدم.
حالا یا میتونم یه فرصت برای خودم ایجاد کنم که بهتر اگه هم موفق نشدم در زمینه ای مطالعه کردم که برام لذت بخش بوده. اینطوری هم برنامه دارم و هم اسیر نتیجه نیستم و هم کار بسیار دشوار نیست.
بازم ممنونم که حوصله کردید و وقت گذاشتید

حتما روی انگلیسی کار کنید اگر لازم بود به من بگید شاید بتونم کمکتون کنم
با صبر و حوصله و پشتکار حتما به خواسته هاتون می رسید. موفق باشید

شادمانه چهارشنبه 25 فروردین 1395 ساعت 07:27

سلام صبح بخیر
امید که صبح خوبی آغاز کرده باشید
دقیقا همینطوره، موقع پروپوزال همین اتفاق افتاد
اما از مهر که هم رو ندیدیم و فقط دو سه بار تلفنی صحبت کردیم تا دی که اس داد تا 15 دی فرصت داری کارت رو بیاری که به پژوهشی ارائه بدیم،‌ بهش یاداور شدم چون تاریخ تصویب پروپوزال 29 شهریوره عملا من این ترم نمیتونم دفاع کنم و قبلا هم گفته بودم شش ماهه دوم کارم فوق العاده زیاد میشه بخصوص سه ماهه چهارم و...
فروردین اس دادم تبریک عید و چند روز بعد زنگ زدم که حالتون چطوره؟! گفت یکشنبه زود بیا فرم فلان رو هم بگیر، بدون اینکه نیگا کنه فرم رو پر کرد و من هم کلی دوندگی کردم که کارها راست و ریست بشه، بعد که برگشتم گفت با من کاری داری؟ گفتم احیانا پایان نامه رو نمی خواهید ببینید؟!
چقدر سرشما رو درد اوردم.
راستی هوس کردم یه خورده وقت بگذارم و کارم رو به مقاله تبدیل کنم و برم تو کار اسکالرشیب و این حرفها، یعنی اگه به خیر و خوشی تموم بشه یه برنامه جدی زبان بگذارم. تا من بخودم بجنبم احتمالا با زن نشسته میشم شاید ... تو این زمینه هم راهنمایی بفرمایید ممنون میشم

نه دیگه خداییش من فکر نمی کردم استادتون اصل قضیه رو فراموش کرده باشه
برای قضیه ادامه تحصیل در خارج از کشور و گرفتن بورس تحصیلی من فقط از تجربیات شخصی ام می تونم براتون بگم ولی بی تعارف کار واقعا سختیه ولی قطعا عملیه فقط پشتکار می خواد توی وب خودتون یه سری مطلب می نویسم امیدوارم به کارتون بیاد

شادمانه شنبه 21 فروردین 1395 ساعت 12:05

فردا با استاد راهنما قرار دارم
یه خورده دلشوره دارم

خیره نگران نباشید چند تا ایراد می گیره و چند تا توصیه و این رو اصلاح کن اون رو جا به جا کن این رو اضافه و بعد همه چیز به خیر و خوشی تموم می شه تا دفعه بعد که استادتون یادش می ره دفعه قبل چی گفته باز دوباره همه اون چیزهایی که بهتون گفته رو می گه از اول عوضش کن. با این دلداری که من دادم حتما الان دلشورتون تموم شد مگه نه؟

ستاره بانو شنبه 21 فروردین 1395 ساعت 10:07 http://sanino61.mihanblog.com/

به روز کنید بانو من از زنهایی مثل شما انرژی میگیرم
ضمنا من هم به روزم

سپاس

ستاره بانو سه‌شنبه 17 فروردین 1395 ساعت 11:16 http://sanino61.mihanblog.com/

براتون رمز مطلب رو خصوصی از طریق پیام ارسال کردم

ولی به دست من نرسید ستاره جون
تصحیح می کنم من بی دقتی کردم در قسمت پیام بود . ممنونم از اعتمادت

ستاره بانو سه‌شنبه 17 فروردین 1395 ساعت 11:13 http://sanino61.mihanblog.com/

اینکه چنین زن قوی ای هستید کافیه تا به هر چیز شدنی در دنیا برسید امیدوارم موفق باشید دوست من

ممنونم ستاره جان
قطعا در این فاصله کوتاه آمدن و رفتن ، فرصتی برای از دست دادن لحظات نداریم

شادمانه سه‌شنبه 17 فروردین 1395 ساعت 08:40

سلام صبح بخیر
من هم به همین نتیجه رسیدم که دیگه زمان زیادی ندارم با این تفاوت که نه ایمان برایم باقی مانده و نه امیدی. البته هرچقدر دخترکم قد می کشد احساس میکنم بیش از گذشته مسئول و موظفم که بهتر از قبل رفتار کنم و اینده بسازم
اینطور شنیده ام که همه با ناکامی مواجه میشویم اما تعداد محدودی می توانند از پس ناکامی بربیایند. خوشبختانه شما دارید این بحران را سپری میکنید
امید که همه به نتیجه برسید و هم نتیجه شما مشوق امثال من باشد
ارادتمند

برای دخترکت شادمانی واقعی و قهقه های راستین آرزو می کنم و برای شما و همسرتان لذت بردن از تماشای شادابی دخترتان
و امیدوارم این انرژی کشنده در من فروزان بماند که نتیجه اش بشود مایه تشویق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد