بچه که بودم یکی از تفریحات همیشگی دراز کشیدن در پشت بام خانه بود و تماشا کردن حرکت آرام و ملایم ابرها و عجیب که ساعت ها می گذشت و گذر زمان نه خسته کننده بود و نه قابل اندازه گیری. شاید این عادت دوران کودکی شما هم بوده باشد و عجیب به نظر می رسد برای کودکان امروزی که سرشان به سوی زمین خم است روی گوشی و تبلت و آیپد و هزار وسیله دیگر که اصلا میخشان کرده به یک نقطه از زندگی و حتی نمی گذارد به راست و چپشان بنگرند.
و چقدر خوب که دوباره آسمان را با همه ابرهایش پیدا کرده ام ، صاف و شفاف درست مثل روزهای کودکی با ابرهای خزنده و رامش که بازی می کنند با خیال و رویاها و تصویر سرزمینی را برایم ترسیم می کنند که آسمانش از دست رفته است.
شاید دوران کودکی در ذهن ماندگار تر است'چون دغدغه ها و دلمشغولی ها و نگرانی های دوران بزرگسالی را نداریم.
محیطی که فرزندان من بزرگ شدند با محیطی که خودم بزرگ شدم خیلی متفاوت بود و فکر میکنم هیچ تجربه مشترکی نداریم.
منم هم همین طور فکر می کنم. جز این تازه بودن همه پدیده ها و ندانستن دلیل رخ دادن وقایع اثر مهمی درمهم شدن وقایع دارد. در حالی که در بزرگسالای عادت می کنیم به دیدن شگفتی های پیرامون
توان و پتانسیل های ما دفعتا رشد نمی کنند و ناگهانی هم ناپدید نمیشوند، بیشتر حالت طیف دارند، به ارامی و بطئی رشد می کنند و به ارامی هم دچار افول می شوند
گذشته که گذشته، آینده هم که نیامده، همین حال را بایستی محکم چسبید
دقیقا همین طور هست ولی من معتقدم خاطرات خوش گذشته انسان رو ازلحاظ روحی تغذیه می کند و فکر کردن معقول به آینده می تواند زمینه ساز حرکت در حال شود. شاید این که می گوییم گذشته گرایی خوب نیست یا چشم داشتن به آینده خوب نیست به این خاطر است که می تواند موجب عدم حرکت در حال شود ولی همه چیز به زاویه دید ما بستگی دارد، یک ذهن پویا می تواند از گذشته و اینده به شکل درستی برای زیست بهتر در حال استفاده کند و برعکس یک ذهن بیمار حتی اگر گذشته و آینده را هم نداشته باشد که در منجلاب ببرندش خودش حال رابه گند خواهد کشید
حرف حقی وجود نداره، هرکسی استنباطی داره، اما هرکسی این توانایی رو نداره که حرفها رو حتی اگه مخالفش باشه رو بشنوه و بدور از هیجان پاسخ مورد نظر خودش رو بده
امیدوارم من هم بتونم به این مرحله برسم
ممنون این نشون می ده که شما نگاه مثبتی دارید.امیدوارم اگر این توان در من هست برای همیشه باقی بمونه و گذر زمان تغییری در اون ایجاد نکنه
منم این سرگرمی رو داشتم، تازه کلی هم شکل توی ابرا تصور می کردم، هی یادش یخیر
این عکس آخریه رو با دقت نگاه کردم به امید اینکه چهره ای ازت ببینم ولی چه آینه در آینه ای شده
چقدر خوب . تجربه قشنگی بود من هنوز هم با حیرت می تونم ساعت ها به ابرها نگاه کنم.
یعنی فکر کردی من اونقدر عکاس ناشی هستم که اثری از خودم جا بذارم
سلام
بهتون تبریک میگم بابت اینکه میتونید حرفهای مخالف نظرتون رو بخونید، بشنوید و منصفانه پاسخ بدهید
سلام
البته بایدبگم هم ممنونم که نظر می ذارید و هم این که انتقاداتون یا نظری که مخالف من هست رو منطقی بیان می کنید. پس دلیلی نداره که حرف حق پاسخ ناروا بگیره.
ممنون از حضورتون
کودکی الزاما زیبا ترین دوره نیست، ابتدای یه دوره ست که تجارب اولیه ثبت میشود و الگوی های پایه تفسیر و تحلیل تجارب گذاشته میشود
سلام
بله الزامی نیست که زیباترین دوره برای همه باشه ولی احتمالا به علت روحیات خاص انسان در این دوره می شه بخش عمده ای از این خاطرات ماندگار تر از بقیه دوران ها باشه و به علت نگاه نوستالژیکی که عموما به گذشته هست بهتر از بقیه دوره ها به نظر می رسه ولی به هر حال همواره نقیضش هم پیدا می شه
برای بچه ها یه بازی خاص اینترنتی میتونه یه خاطره بشه
احتمالا تجاربی که در کودکی رخ میده و تقریبا منحصر به فرد باشه و تکرار نشود و با عواطف عمیقی همایند شود، احتمالا بعدها خاطره خواهد شد
سلام
کودکی زیبا ترین دوره زیست هر کسی میتونه باشه به شرط این که بزرگتر ها اون رو آلودش نکنن.
سلام
درسته در قدیم ما فرصت داشتیم که بازی های با تحرک بالا انجام دهیم، فرصتهایی در کنار محدودیتهایی داشتیم، حالا جای انها عوض شده است، رفاه بیشتر ولی برخی محدودیتهای جدید هم ایجاد شده است
یکی از تفاوتهای روزهای تعطیل و غیر تعطیل من همین روشنایی روز، است، روزهای تعطیل من فرصت دیدن افتاب و روشنایی روز را دارم
سلام
می دانید ارتباط بین نسل ها قطع شده به این معنا که دیگر ما نمی دانیم در آینده خاطرات کودکمان چه می تواند باشد یا درکشان از کودکی چگونه بوده در حالی که ما با والدین مان گاه تجربه های مشترک داشتیم.
خیلی خوبه که روزهای تعطیلتون روشن و پر از آسمونه
به به
فرزانه جان، آمدم بنویسم چه خبرها که دیدم آپ کرده ای
و چه پست خوبی. نسل ما خاطرات مشترک زیادی دارند. به آسمان، ستاره و به زمین صدای جیرجیرک و به ساقه ی گلها، کفشدوزک را هم اضافه کن.
نه آسمان داریم، نه ستاره، نه جیرجیرک نه کفشدوزک
و عجیب است که هنوز نفس می کشیم. شده ایم همان قورباغه که در دیگ آب می اندازندش
البته قصدم مرثیه سرایی نیست ها. می دانی که. اما معلوم نیست بیست سال بعد افسوس چه چیزهایی بر دلمان بماند.
خوش باشی و روزگارت توام با بهروزی باشد.
سلام
کودکی ما منحصر به خودمان بود و این کودکان نوین هم حتما دریافت متفاوتی از ما دارند اما هرچه هست هیچ وقت طعم کودکی برنمی گردد و هرگز لذت های ساده و بی آلایش آن دوران را نمی توان با هیچ چیز دیگری در بزرگسالی مقایسه کرد برای همین است که همه اش افسوس می خوریم برای از دست رفته های کودکی .
تو هم روزگار پر از موفقیتی داشته باشی