انارستان

شروع که می شوی پایان را باور نکن

انارستان

شروع که می شوی پایان را باور نکن

خاطرات سفید

گوشی لعنتی هی خبرهای بد می دهد و من دیگر حتی توان نگریستن به خبرها را ندارم . اشک هایی که از روی گونه ها فرار می کنند و پاهایی که مرا به پشت پنجره می برند . کافیست به جهانی پوشیده از برف بنگرم تا همه سیاهی را به سفیدی ها پیوند بزنم. برف را برای به فراموشی سپردن تاریکی ها دوست دارم.

 عکس های دریاچه یخ زده برای مهسا    ادامه مطلب ...

ما سوخته ایم ما غرق شده ایم

سی ایرانی فقط در سانچی نسوختن ،- هنوز هم دلم می خواهد جای دیگری پیدایشان کنند- همه ما سوخته ایم به لطف این رژیم همه ما سوخته ایم . و همه در عمق بدبختی غرق شده ایم. چقدر بدبختی باید به سرمان بیاید که فکر کنیم هنوز هم زنده ایم. که هنوز نسوخته ایم هنوز هم غرق نشده ایم. چقدر باید بگرییم چقدر باید عذاب بکشیم چقدر باید عقبگرد ببینیم که یک عده به اسم دین فقط بخورند و ببرند و مملکت را به فلاکت بکشند و بعد بایستند بگویند نه  همان روز اول مرده بودند که خیال خودشان نه خیال خودشان را نه خشم مردم را کنترل کنند مثلا. خدایا من به تو اعتقاد عجیبی دارم نمی توانم باور کنم که تو حضور داشته باشی و این ها به نام تو این هم ظلم کنند . نمی توانم باور کنم نمی توانم باور کنم نمی توانم 

این روزها

وقایع این روزها در ایران مرا عصبی و سرگردان کرده. این سوی دنیا نشسته ای یکهو می بینی بعد از کلی زلزله های اقتصادی و سیاسی و زمینی ، داستان جدیدی در طی سه روز رشد پیدا می کند که مردم را آسیب پذیرتر کرده است. این که ماجرا با هدایت یک جریان خاص از مشهد شروع شد اما از کنترل خارج شده قبول اما چگونه این جریان به طور سراسری کل کشور را گرفت؟ من نمی توانم فکر کنم  این اوضاع فقط حاصل خستگی مردم از شرایط موجود باشه. عوامل داخلی یا خارجی دخیل در این موضوع چیه  و نهایتا به چه ختم خواهد شد. سرعت حرکت بسیار بالاتر از تصور است. جریان خیلی ساده قابل تحلیل نیست. طرفین مشخص نیستند به نظر من  قابلیت تقلیل  صرفا خشم مردمی را ندارد. می ترسم از روزهای پیش رو. 

لطفا اگر احساس خطر می کنید نظر ندید .