گوشی لعنتی هی خبرهای بد می دهد و من دیگر حتی توان نگریستن به خبرها را ندارم . اشک هایی که از روی گونه ها فرار می کنند و پاهایی که مرا به پشت پنجره می برند . کافیست به جهانی پوشیده از برف بنگرم تا همه سیاهی را به سفیدی ها پیوند بزنم. برف را برای به فراموشی سپردن تاریکی ها دوست دارم.
عکس های دریاچه یخ زده برای مهسا ادامه مطلب ...
وقایع این روزها در ایران مرا عصبی و سرگردان کرده. این سوی دنیا نشسته ای یکهو می بینی بعد از کلی زلزله های اقتصادی و سیاسی و زمینی ، داستان جدیدی در طی سه روز رشد پیدا می کند که مردم را آسیب پذیرتر کرده است. این که ماجرا با هدایت یک جریان خاص از مشهد شروع شد اما از کنترل خارج شده قبول اما چگونه این جریان به طور سراسری کل کشور را گرفت؟ من نمی توانم فکر کنم این اوضاع فقط حاصل خستگی مردم از شرایط موجود باشه. عوامل داخلی یا خارجی دخیل در این موضوع چیه و نهایتا به چه ختم خواهد شد. سرعت حرکت بسیار بالاتر از تصور است. جریان خیلی ساده قابل تحلیل نیست. طرفین مشخص نیستند به نظر من قابلیت تقلیل صرفا خشم مردمی را ندارد. می ترسم از روزهای پیش رو.
لطفا اگر احساس خطر می کنید نظر ندید .