انارستان

شروع که می شوی پایان را باور نکن

انارستان

شروع که می شوی پایان را باور نکن

کوروش ما ،کوروش اونا

برخورد با افراد از فرهنگ های مختلف تجربه ای ست که ذهنیت آدمی را می تواند خرد کند و بشکند و از کلیشه های روزمره اش برهاند. گاه حجم ضربه آنقدر سنگین است که دنیا بر سرت خراب می شود و گاه متعجب می مانی که پس این همه سال به چه ایمان داشته ام ؟

مزایا و معایب این برخورد ها می تواند گستره وسیعی را شامل شود اما هر چه که باشد تو دیگر، توی سابق نیستی و چه دلت بخواهد چه نخواهد به این باور می رسی که اساسا همه چیز حتی برداشت های خودت ، حتی دیده هایت ، درکت از تجربه هایت و.... نسبی اند. هیچ مطلقی نیست ، هیچ کاملا درستی نیست. اولین بار که در زندگی مواجه شدم با دیگری و باورهایم فرو ریخت زمانی بود که دانستم در دنیا جمعیت  سنی ها بیش از شیعه هاست و این که تا پیش از صفویه گرایش غالب در ایران سنی بوده است. آن وقت بود که برایم سوال شد که چگونه می شود از میان میلیاردها مسلمان فقط  جمعیت 40 میلیونی - آن زمان ایران - با احتساب شیعیان سایر کشورها که فوقش بشود 50 میلیون برحق هستند و بقیه اشتباه می کنند. آن روزها 15 سالم بود و نمی دانستم که روزهایی خواهد آمد که دامنه این سوال ها و تردید ها بیشتر خواهد شد.

یکی از باورهای رایج بین ایرانی ها تمایل به گذشته ایست که بدان باور عمیقی دارند. من عاشق اسطوره ها و فرهنگ زرتشتی هستم گرچه هیچ وقت باور نداشته و ندارم که این دین بهترین دین بوده یا گذشته و تاریخ ایران ، درخشان و بی نقص  . کوروش پرستی ایرانی ها یکی از بحث هایی بود که همیشه حاضر بودم  با دوستان ساعت ها در موردش حرف بزنم که بگویم عزیزان حضرت کوروش با سلام و صلوات کشورهای  همجوار را فتح نمی کرد ایشان هم به قطع و یقین و به گواه هرودوت دست به شمشیر می شدند و سر می بریدند و  آتش می زدند و به تاراج می بردند تا سرزمینی را ضمیمه امپراتوری پرافتخارشان کنند. اما با همه اینها ،به اصل پیشرو بودن باورهای کوروش باور عمیقی داشتم. 

چندی پیش در یک جلسه سخنرانی بودیم با موضوع حقوق بشر و آزادی مذهبی. سخنران که می دانست من  ایرانی هستم  با تاریخچه موضوع، بحث را شروع کرد و پرسید می دونید اولین کسی که آزادی مذاهب رو گرامی داشت کی بود؟ بنده با خوشحالی فرمودم کوروش ، ایشان هم با خنده شرورانه ای پاسخ دادن بله کوروش مرد خوبی بود می رفت سرزمین ها رو تسخیر می کرد و می گفت خب زنان زیبا و طلاها و گنجینه هاتون رو بدید من، در عوض برید با اون دین های مزخرفتون خوش باشید.


می دانید حس ناخوشایندی بود چرا که فکر می کردم منصفانه به کوروش ، به گذشته اساطیری  و به تاریخ ایران می نگریسته ام . غافل از این که پادشاهی هندی پیشرو آزادی ادیان در متون شناخته می شود نه کوروشی که اینقدر به او مفتخر بوده ام.

از آن روز با خودم فکر می کنم دیگر چه چیزهایی هست که در ذهنم کلیشه  شده اند و درک کاملی از آن ها ندارم؟؟؟؟