انارستان

شروع که می شوی پایان را باور نکن

انارستان

شروع که می شوی پایان را باور نکن

افسردگی

تمام گوشم را چاردانگ داده بودم به تلویزیون تا مثلا چند تا کلمه نروژی بفهمم . مستندی بود در مورد مگان و شاهزاده هری دو زبانه.برای همین شانس بیشتری برای درکش داشتم. 

وسط این چالش ذهنی ، یکهو پسرم گفت مامان می دونی چرا افسردگی در دنیا زیاد شده؟

 گفتم خب نه دقیقا نمی دونم دلیلش چیه . تو چی فکر می کنی؟ 

گفت می دونی همین پرداختن به جزییات زندگی این سلبریتی ها باعث شده زندگی مردم معمولی دیده نشه. برای همین ادم ها توی این دوره زمونه برای اینکه دیده بشند می خوان شبیه اینا باشند. ولی خب نمی تونند همین باعث شده که تنها وتنهاتر باشند و چون آدم های مهمی نیستند خب کسی اهمیت نمی ده و افسردگی میاد سراغشون.


وقتی خوب به حرفهایش فکر کردم دیدم راست می گه، 

هیجان معروف بودن یا مثل آدم های برجسته رفتار کردن همه ما رو گرفته و نمی ذاره از اونی که خودمون هستیم لذت ببریم. 

همه دنبال پولدار تر شدن ، زیباتر شدن، مد روز بودن و...هستیم. 

اگر بخواهم به زبان جامعه شناسی این را توضیح بدهم می شود: در میدان اجتماعی انسان ها در حال تبادله سرمایه هستند همواره دارندگان سرمایه بیشتر توان کنترل دیگران را دارند و این باعث می شود که همه بازیگران اجتماعی تلاش کنند به سرمایه های بیشتری دست پیدا کنند. در میدان رقابت اجتماعی منابع اندک تر از آنی است که همه بتوانند به طور یکسان از آن بهره مند شوند. 

جدال مداوم برای کسب سرمایه ، موجب نادیده گرفته شدن سرمایه های فعلی می شوند و سطح رضایتمندی اجتماعی را کاهش می دهد. حاصل می شود همین دنیایی که الان مشاهده می کنیم. دنیای سرمایه داری .

 و عجیب تر اینکه ایران نمونه ناقصی از این این مدل اقتصادی است اما به علت گستردگی دامنه اقتدار در جامعه ، رقابت برای کسب سرمایه بیش از حد به چشم می خورد. 

به طور ساده نرخ بالای عمل های زیبایی را در ایران مشاهده کنید. این افراد با تغییر در چهره فقط تلاش نمی کنند که اعتماد به نفسشان را ترمیم کنند، کسب سرمایه نمادین برای ماندن در بازار رقابت آنقدر  در ذهن این افراد برجسته است که حاضرند حتی تا پای مرگ هم پیش بروند. 

یا همین مصرف گرایی کشنده که لجام گسیخته در جامعه ایرانی بیداد می کند. 

به زودی عید هست و دوباره افراد زیادی را خواهیم دید که با قرض کردن، لباس و لوازم منزل می خرند که در این بازار اشفته رقابتی از دیگران جا نمانند. 

السلام علیکم عیدنا ،ما که  امسال هم جستیم ، خدا قوت دوستان !

نظرات 3 + ارسال نظر
مهسا چهارشنبه 30 بهمن 1398 ساعت 07:23

اختیار داری عزیزم شما که یک گل از صد گلت نشکفته هنوز
یادمه وقتی بچه بودم و کمی عقل رس شده بودم گاهی مامانم باهام مشورت میکرد و می گفت تو خوب تحلیل می کنی و خوب به عقلت می رسه، بگو بابت فلان موضوع چیکار کنیم. من هم همیشه فکر می کردم هندونه می ده زیر بغلم... چون به نظرم مادرم موجود کامل و بی نقصی میومد که برای همه چیز راه کار داره.
اما الان که خودم بچه دارم می بینم واقعا یه جاهایی عقل و نظرشون از من بهتر کار می کنه یا بهتر بگم نگاه نوتر و جدید تری به دنیا دارن.
خدا برای هم نگهتون داره عزیزم.

گل ها رو خوب اومدی حالا کو بشکفد
اره ،ما نیاز به تبادل اطلاعات داریم ، جوان ها دنیای مدرن رو بهتر درک می کنند. و چون ذهن شون در اوج شکوفایی ست قطعا راه حل های یاایده های جالب تری برای ارائه دارند.
خیلی خوب بوده که مادرت این قدر عاقل بوده. و خوبه که این سنت روداری ادامه می دی.

ماه خانوم چهارشنبه 30 بهمن 1398 ساعت 01:08 http://mahebarani.blogfa.com

اصن من پشیمان، اصن من بینوا من بیچاره
امیدی به بخششم هست آیاااا؟؟!!!

سلام عزیزم. خوبی؟ خدا رو شکر یه خبری ازت شد. الان میام سمت شما ببینم چه می کنی دقیقا

مهسا دوشنبه 28 بهمن 1398 ساعت 20:29

ای بلا
از کجا فهمیدی که من خونه تکونی رو شروع کردم و به شدت در حال کمد تکونی و پرده شویی هستم
تا حالا به عنوان سرمایه ی نمادین به این جراحیها نگاه نکرده بودم. ولی درست می گی. چون غالبا برشمردن هزینه هایی که کردن و نحوه ی وقت گرفتن از دکتر، جزو فرایض شخصی این افراد هست و ساعتی رو قطعا در مکالمات بهش اختصاص می دن. باشد که رستگار بشن...
می گم عجب لذتی داره این مکالمات مادر فرزندی.

اخ اخ داری خونه تکونی می کنی خدا قوت فرزندم
وقتی بچه ها کوچیک هستند رفتار خام و افکار پاکشون ادم رو سرگرم می کنه اما کم کم که بزرگ می شند ادم با چهره دیگه ای از اونها آشنا میشه. فیلسوف های کوچولویی که دنیا رو به شکل خودشون تحلیل می کنند و بعضی وقتها ایده هاشون خیلی به روزتر از پدر و مادرهای پیر و فرسوده شونه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد