انارستان

شروع که می شوی پایان را باور نکن

انارستان

شروع که می شوی پایان را باور نکن

قانون دردآفرین سرزمین بی قانون

سال هاست زنان حقوق دان و فعال حقوق بشر که قوانین ایران را به خوبی می شناسند و کارشناسانه حرف می زنند، تاکید می کنند که حقوق زنان در قانون اساسی نقض شده و این امر دامن می زند به رشد نابرابری های اجتماعی و جرم علیه زنان. کتاب مهرانگیز کار پر است از نمونه های عینی که نشان می دهد نقض حقوق زنان در قانون اساسی جرایم بسیاری را به دنبال داشته است اما متاسفانه جامعه ما هنوز باور نمی کند که حق زنان در حال پایمال شدن است.کسی نمی خواهد باور کند اگر در قانون اساسی ایران ، پدر به عنوان ولی دم شناخته نشده بود، شاید کمتر اتفاقاتی مثل داستان رومینا رخ می داد. مردهای ناآگاه ما کلید کرده اند روی بحث نفقه و فکر می کنند جمهوری اسلامی زیادی به زنان بها داده است و به زبان عامیانه زنان بسیار پر رو شده اند در ایران و باید مثل عربستان با آنها برخورد کرد.

متاسفانه شاید به خاطر ذات بشر ، ما نیاز به زور داریم زوری که به نام قانون در جامعه باید اعمال شود. حالا بیشتر از هر زمانی مطمئن هستم ، فرهنگ سازی در مرحله دوم  و بعد از شکل گیری قوانین باید باشد. در کشوری زندگی می کنم که پدر و مادر حق تنبیه بدنی بچه را ندارند چه برسد به اینکه به سرشان بزند به هر دلیلی داس بگیرند دستشان و او را بزنند. یک شماره اختصاصی تلفن شبانه روزی وجود دارد که هم کودک ( منظور تا 18 سال) و هم افرادی بیگانه می توانند کودک آزاری را گزارش دهند. با سرعتی ده برابر پلیس 110 ایران ،کودک از خانواده خارج و تحت حمایت دولت قرار می گیرد و اگر جرم محرز شود، حق سرپرستی کودک از والدین سلب شده و کودک به خانواده دیگری سپرده می شود.

مقایسه کنید با ایران ، پدر به عنوان ولی دم می تواند کودک خود را بکشد و به راحتی از قصاص یا مجازات ساده نیز تبرئه شود. مادر هم که این وسط موجودی است طفیلی اصلا هم مهم نیست که جگر گوشه اش هر بلایی سرش دربیاید. چون این زن فقط افتخار این را داشته که اسپرم یک الاغ را در بدنش به مدت نه ماه رشد بدهد نه بیشتر و نه کمتر. پس حالا این الاغ تصمیم گرفته اسپرمش را نابود کنه به او ربطی نداشته و ندارد. چنین قانونی چنین جنایاتی را هم به دنبال خواهد داشت. قانونی پر از پلشتی و تحقیر  که زن را متاعی برای مبادله می بیند و قیمت هم تعیین کرده که بیش از فلان مقدار سکه قابل پرداخت نیست آن هم اگر مرد اراده کند که طلاق بدهد وگرنه باید سالن های دادگاه را تا اخر گز کند. خب نرود دنبال ازدواج دایم، صیغه موقت را برای چه گذاشته اند، جندگی شیعی برای همین روزهاست دیگر.

آنقدر این روزها آزرده ام که نه می توان مودب باشم و نه اصلا می خواهم که باشم.

از لحن تندم هم عذرخواهی نمی کنم چون چهل سال تاریخ زنان ایرانی نشان می دهد که همه ضعف از مردان بی غیرت این سرزمین است که هر بار که در موقعیت سیاسی برتر قرار گرفتند به امید دستیابی به قدرت بیشتر زنان را که همپایشان در همه صحنه ها بودند نادیده گرفتند. ان از اول انقلاب که هنوز چهل روز نگذشته با دستور شفاهی خمینی حجاب اجباری شد و مردها از زنان حمایت نکردند که سهمشان از قدرت کم نشود ودم خمینی گرم که حقشان راگذاشت کف دستشان. آن هم از دوره اصلاحات که زنان فقط در شعارها زنده بودند و در انتصاب ها مرده

اف بر این جامعه تغییرناپذیر