انارستان

شروع که می شوی پایان را باور نکن

انارستان

شروع که می شوی پایان را باور نکن

Julebord

شور کریسمس هم درست مثل شور حسینی ، ملت رو گرفته. جالب اینجاست که از اوایل نوامبر ، مردم نروژ به استقبال کریسمس می رند و بازارهای کریسمس برگزار میشه اما از روزهای اول دسامبر هر کسی به مناسبتی دوستان ، همکاران و یا حتی نهادها دولتی  و غیر دولتی همکارانشون رو دعوت می کنند که در یک شام زودرس شرکت کنند. این شام به یوله بُرد مشهور هست . سال گذشته من در هیچ یوله بردی شرکت نکردم ولی امسال ماشااله رکورد شکن فرمودم تا همین الان سه تا. اما خود نروژی ها معتقدند یوله برد اصلی باید با اعضا خانواده و در شب کریسمس برگزار بشه و یک غذاهای مخصوص که از شیشلیک گوسفند در پاییز فراوری شده بخورند.  دوستانم تعریف می کردند که  در قدیم زن های کدبانو معمولا یه رقابت ضمنی با هم داشتند و سعی می کردند کیک های متنوعی درست کنند. معمولا این کیک ها هفت تا می شد و بعضی ها هم هنرنمایی کردند حتی چهارده تا یا بیشتر کیک درست می کردند که خب در تعطیلات کریسمس تا سال نو خورده می شد.سنت های جالبی توی دسامبر رعایت می شه اما چیزی که برای من از همه جالب تر بوده توی این سه یوله بردی که حضور داشتم سادگی مردم هست. کسی نه قبلش رفته آرایشگاه نه لباس گران قمیتی تنش کرده، میزها هم چندان شلوغ نیست .افراد معمولا می خوردند ومی نوشند و حرف می زنند. رقص هم بی شخصیت ها ندارند اصلا . اولین یوله بردی که رفتم کلی خورد توی ذوق مبارکم. یک نهاد برای ترجمه توی اسلو هست که ما هم مثلا به عنوان نخود آش پریده بودیم بین کلی مترجم حرفه ای ، این حضرات هم که اهل قلم هستن خداییش کاری کردن که من احساس کنم خیلی شیک پوشم- برای اولین بار در تمام  عمرم  چنین حسی به من دست چون همیشه خواهرم و بقیه به بدسلیقگی و بی دقتی در لباس پوشیدن من تذکر می دن- 

خلاصه که این که خواستم بدونید حالا اینا هم شنگول هستند برای سال نوشون و فکر می کنند بعدش مثلا چی می خواد بشه حالا :)))

دیدار در آسمان

من  که از آسمان شهر تو می گذشتم ،

تو  در دل خاک های تیره شهر می خفتی.

من که از آسمان شهر تو 

به دوردست های ناممکن 

پر می گشودم 

تو  راهی به سوی آسمان می گشودی.

  اینگونه بود که در دل آسمان

درست روی بستر ابرها 

جایی که خورشید سلام می کرد

سایه ات پر می کشید و 

تاب می خورد و اشتیاق پرواز را می کشت.